مجموعه متن عاشقانه زیبا و متن عاشقانه غمگین و کوتاه
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
- نویسنده : vampire
- بازدید : 83
- دیدگاه :
مجموعه متن عاشقانه زیبا و متن عاشقانه غمگین و کوتاه
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود
سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
آخه جز گریه منو کاری نیست
یه عمری از محبت بی نصیبم ای خدا
آخه من غریبم ای خدا
کو خوبی کدوم مهر ما که چیزی ندیدیم
از این دنیای شیرین فقط سختی کشیدیم
کدوم بخت کدوم شانس ما که شانسی نداریم
هی پشت سر هم همش بد میاریم
ما خون جگر خوردیم سوختیم وساختیم
به جرم زنده بودن همه هستی را باختیم
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتراز ما می روی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
وقتی من پیشت میشینم
عاشقترین مرد روی زمینم
اینو میدونی که من
بی تو میمیرم
آخه تمومه دنیامو تو اون
چشمای ناز تو میبینم
ولی باد اومدو هرچی که بود برد
اون روزای خوبمون چه زود مرد
حالا من بی تو تنهای تنهااااااام
ببین که چه خالیه دستاااام
تو ببیییییین
نیستی ببینی چقدر بیتو خرابه حالم
بدون تو انگاری داره خراب میشه سرم
تمومه عالم
نیستی ببینی چقدر بیتو خرابه حالم
بدون تو من واسه گریه کردن
100 بهوونه دااارم
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر .. نمیخواد باور کنه نداردت
نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم
به هوای روز برگشتن تو .. سر هر راهی نشونه میکشه
با تمام جاده های رو زمین .. رد پاتو سمت خونه میکشه
من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم
با خودم به جای تو حرف میزنم .. خودمو جای تو باور میکنم
توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه
من یه دیوونم که جز خیال تو .. کسی با من زندگی نمیکنه
تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت
خودمم باور نمی کنم ولی .. دیگه باورم شده ندارمت
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
یادمه وقتـــــــــی بچه بودم
بعضی وقت ها بابامو نگاه میـــــکردم که ساعت ها با دست
مشغول جمع کردن آشـــــــغالای ریزی بود
که روی فـــــــرش ریخته بود
من حسابی به این کـــــــــارش میخندیدم چـــــــــون ما هم جـــــــارو داشتیم
هم جارو برقــــــــی
تا ……..چند وقت پیــــــــش داشتم با خودم
فکر میکردم که چجــــــــــوری مشکلاتمو حل کنم
یهو یه خــــــودم اومدم دیدم
که یه عالمه آشغال از روی فرش جـــــــــلوی خودم جمع کردم
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
تو را به سبک خودم دوست دارم !
من دنباله روی عشق دیگران نیستم …
من برای تو نمی میرم تا لباس عزا تنت کنم ، نه !!
این دوست داشتنی احمقانه خواهد بود …
برایت زنده بمانم بهتر است …
هیچکس تو را مثل " من " دوست ندارد !
پس تو را مثل " من " دوست خواهم داشت ..
تو مجبور نیستی شعرهایم را دوست داشته باشی !
مجبور نیستی دعوا نکنی !!
مجبور نیستی همیشه لبخند بزنی !!!
مجبور نیستی که خودت را مجبور کنی مرا دوست داشته باشی
من دوست داشتنم را به تو ثابت نمی کنم …
همیشه حرف هایت را نمی پذیرم
قول نمی دهم هیچوقت فراموشی نگیرم
من حتی قول نمی دهم که هیچوقت روز تولدت را از یاد نبرم
تو مجبور نیستی باور کنی !!
اما باور نکردن تو از دوست داشتن من نمی کاهد …
این سبک من است !
و فقط من هستم که میتواند اینگونه تورا دوست داشته باشد …
من تو را به سبکی خاص ،
به سبک خودم دوست دارم ..
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
دقایقی تو زندگیت هست که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه
که دلت میخواد اونو از تو رویات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی
با تمام وجودت بغلش کنی…
دقایقی تو زندگیت هست که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که دلت میخواد اونو از تو رویات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی با تمام وجودت بغلش کنی…
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
ضیافت های عاشق را
خوشا بخشش ، خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق
برای گم شدن در یار
چه دریایی میان ماست
خوشا دیدار ما در خواب
چه امیدی به این ساحل
خوشا فریاد زیر آب
خوشا عشق و
خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن
خوشا از عاشقی مردن
اگر خوابم اگر بیدار
اگر مستم اگر هوشیار
مرا یارای بودن نیست
تو یاری کن مرا ای یار
تو ای خاتون خواب من
من تن خسته را دریاب... ایرج جنتی عطائی
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
با توام ، با تو که دستت
دست دنیا ساز رنجه
با توام با تو که بغضت
معنی آواز رنجه
اگه یخ باد ستمگر
پی قتل عام برگه
اگه این باغ برهنه
باغ تاراج تگرگه
اگه بی پناهی گل
رنگ بی پناهی ماست
دستتو بذار تو دستم وقت پیوند درختاست
رو تن سخت درختا
بنویس و دوباره بنویس
که شکست یک شقایق
مرگ باغ ، مرگ بهار نیست ايرج جنتی عطائی
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
برای من که در بندم
چه اندوه آوری ای تن
فراز وحشت داری
فرود خنجری ای تن
غم آزادگی دارم
به تن دلبستگی تا کی ؟
به من بخشیده دلتنگی
شکستن های پی در پی
در این غوغای مردم کش
در این شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولی از مرگ شب گفتن
چرا تن زنده و عاشق
کنار مرگ فرسودن
چرا دلتنگ آزادی
گرفتار قفس بودن
قفس بشکن که بیزارم
از آب و دانه در زندان
خوشا پرواز ما حتی
به باغ خشک بی باران... ايرج جنتی عطائی
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
تو نمی دانی
چگونه خدا را
تیرباران می کنند
تا شیطان ها را بترسانند .
چگونه گل ها را گردن می زنند
و کبوتران را داغ .
چگونه خونِ نفت
در رگِ جوی هایِ طمع
دَلَمه می بندد .
چگونه درختان دار می شوند
و دست ها تازیانه .
و ایران چگونه
- تکه تکه می شود
زیرِ ساطورِ وحشت ... ايرج جنتی عطائی
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
شب آشیان شبزده
چکاوک شکسته پر
رسیده ام به ناکجا
مرا به خانه ام ببر
کسی به یاد عشق نیست
کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خود شکن
تو مانده ای و بغض من
از این چراغ مردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه ام ببر
که شهر ، شهر یار نیست ايرج جنتی عطائی
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
تلخ مثل بی طاقتی ابرو هات
شوق مثل دل چاک چاکت
دیدار ی لبریز ازسرودن
وقتی ماه نقش درآب
می شود
جرینگ جرینگ پای قرار
برخیال خواب ما نقش می بندد
بازدلتنگ شده ایی؟
ساعتت رابا ساعتم کوک کن
تا آسمان باران بگیرد
وفصلی دیگربروید
بیا سراغ ازباورآیینه بگیریم
تا ماندنت را
بیابم
وتاخیالت
پیاده بیایم
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
تاریک شده ایم ازشدت نور
نمی دانم ماراپیچانده اند
یا درخود می پیچیم
حرفشان رارسانده اند؟
درگوش ما خواند ه اند
بار بسته ام خودم را
بزودی
می کاهم ازشدت نور
مسافری بی چمدان شده ام
گم می شوم در زوزه ی هیچ
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
اشعارم روبه تباهی ست
شعرم لم داده به
جایی تریاک می کشد
پشت این حواشی
خیره به ناکجایی
باورندارم قاطی قصه شد ه ایی
ودرقاب حافظه ی من جا گرفته ایی
دلم پر می کشد به سویت
بیاتماشاکن
امان ازاین نقاشی
همین که روبرویم دست به سینه ایستاده ایی
یعنی دودست داردتلاقی
باید تورادید
تاهرکجا که باشی
آسمان نم نم بارید
وقتی نمی شودفراموشت کرد
بایدحتی ازاینجاگذشت
وقتی نباشی
دیگرهیچ پاییزی نمی تواند بهاریم کند
وقتی فصلهای حضورت خط خطی ست
هنوزپاییزم بنگرکه برگهای
خاطراتت آرام آرام می ریزد
وقتی ازحجم نبودنت تمام فضای بغض آلود
مرا گرفته
دیگرهوای پرزدن نمی ماند
تونباشی باش
من ازهستی ات هستم
راهی نیست جز یادت.
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
تمام حرفات نیرنگ
دیگه تو دلت جای ندارم
سخت اون روزای سرما
سختی دلتنگی درما
توهمون روزاکه من گمت کرده بودم
دل من آشفته ترشد
تو می شدی دورتر ودورتر
فصل بی رنگی من بود
فصل بی توبودن
دیگه معنایی ندارد انگار
روزهای قبلی وقبلا
تومثل یه رویا
مثل اون پرنده
می دهی به من دوتا بال
کاش می شد تورادید
تویه لحظه های غمگین
تویه اون لحظه که حسرت
می شینه ساکت دردل من
دل من باز یاد تو کرده
یاد اون روزها گذشتند
من شدم تنها بدونت
حس وحالی هیچی دیگه نداشتم
دیگه حتی اون روزها که
توبرام صبرمی کردی تا من بیام
دیگه اون حسه چرانیست
همیشه یه حسی بودکه
هردومنتظر می موندیم
مثل شوق باهم بودن
انتظار دلهره ی ما
هرچقدرصدات زدم من
توهرگز من وندیدی
توهرگز نخواستی باشم
عشق من ساده وصادق
عشق من باتو می مانه
من اگرپردردم
من اگرساکت وسردم
بی خیال مهم اینکه تورادارم
وقتی دلت یهولرزید
بدون من همیشه عاشقت هستم
یعنی هستی من هستی
من به یاد توماندم
تونبودی نخواندی
عاشقانه باتوخواندم
تویه لحظه های سرد
خط به خط تو یادگاری
باخودت نگفتی اما
چرابعداین دلتنگی
دیگه خاطری برات نمونده
من اماهنوز بی قرارم
باتو می مانم.
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
راه که می روی
بادرانشانه می گیری
اوتنهابازیش گرفته
اودرگیرموهایت است
-----
بادرانشانه می گیری
اوتنهابازیش گرفته
راه که می روی
اودرگیرموهایت است
--------
راه که می روی
بادرانشانه می گیری
اوتنهابازیش گرفته
اودرگیر ودارموهایت است
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظههای با تو نشستن
سرودنیست
این لحظه های ناب
در لحظههای بی خودی و مستی
شعر بلند حافظ تو
شنودنیست
این سر نه مست باده
این سر که مست
مست دو چشم سیاه توست
اینک به خاک پای تو میسایم
کاین سر به خاک پای تو با شوق
ستودنیست
تنها تو را ستودم
آن سان ستودمت که بدانند مردمان
محبوب من به سان خدایان
ستودنیست
من پاکباز عاشقم
از عاشقان تو
با مرگ آزمای
با مرگ …
اگر که شیوه تو
آزمودنیست
این تیره روزگار در پرده غبار
دلم را فرو گرفت
تنها به خنده
یا به شکر خندههای تو
گرد و غبار از دل تنگم
زدودنیست
در روزگار هر که ندزدید مفت باخت
من نیز میربایم
اما چه؟
بوسه، بوسه از آن لب
ربودنیست
تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود
غیر از تو
هر که بود هر آنچه نمود نیست
بگشای در به روی من و عهد عشق بند
کاین عهد بستنی
این در گشودنی ست
این شعر خواندنی
این شعر ماندنی
این شور بودنی
این لحظههای پرشور
این لحظههای ناب
این لحظههای با تو نشستن
سرودنیست
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
کلماتم را
در جوی سحر میشویم
لحظههایم را
در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بیدغدغه بیابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بیپرده بگویم
که تو را
دوست میدارم تا مرز جنون
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
با همهی بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظهی طوفانیام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
ها به کجا میکشیام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانیام!
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
کاش میدیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
میتابانی
بال مژگان بلندت را
میخوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق
از دلم میگذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم میگردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند ای غنچه رنگین، پرپر
من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را میبینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
تاریک کوچههای مرا آفتاب کن
با داغهای تازه، دلم را مجاب کن
ابری غریب در دل من رخنه کرده است
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن
ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن
ای تیغ سرخ زخم، کجا میروی چنین
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن
ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهادهایم
لطفی اگر نمیکنی، اینک عتاب کن
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله وخدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم
صدایت در گوشم پیچید
نگاهن در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم
نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم
بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی
.......................................
معجزه میکند گذشت زمان
بگذارصادقانه بگویم
آنکه قدر بودنت را ندانست
لایق حضور در افکارت نیست
بگذار برود
خواهد فهمید جاده های باز از آغوش بسته تو جذاب تر نیست
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده با چشمان تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسوا شدن
عشق یعنی سُست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن با ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنیبا پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی، سوز نَی، آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یک تیمم,یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
یک نامه ام، بدون شروع و بــــدون نام
امــروز هـم مطابق معمـــــول ناتمــــام
خوش كرده ام كنارتو دل وا كنم كمی
همسایه ی همیشه ی ناآشنا؛سلام
ازحال و روز خودكه بگویم،حكایتی است
بـی صفحه زندگانــی بـی روح و كم دوام
جــویای حـــال از قلــم افتاده هـــا مباش
ایام خوش خیالی و بی حالی ات،به كام!
دردی دوا نمی كنــد از متن تشــنه ام
چیزی شبیه یک دل در حــال انهــــدام
در پیشگــاه روشــن آییــنه می زنـــم
جامی به افتخــــار تو با بــاد روی بــام
باشد برای بعد اگــــر حرف دیگری است
تا قصه ای دوباره از این دست، والسلام!
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.
این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده است
کـــه بـــه عشق تو قمــــر قاری قرآن شده است
مثــل من باغچـــــه ی خانــه هـــــم از دوری تــــو
بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است
بس کـــه هر تکــه ی آن با هوسی رفت ، دلم
بقیه در ادامه مطلب ...
توجه : تمام حقوق مطالب محفوظ می باشد.